قديميترين نوشته كه در آن سخن از دف به ميان آمده است ,كتاب مقدس حضرت داود(ع) به نام زبور است.
حضرت داود(ع) در 1010-970 ق.م ميزيسته و از پيامبران بزرگ ميباشد. از كتاب زبور به اين آيه اشاره مينمائيم: ( او را با دف و رقص، تسبيح بخوانيد.)
در گذشته آموزش ساز دف مانند بسياري از سازهاي سنتي ايران بصورت سينه به سينه انجام ميگرفته است. اين ساز تا دو دهه قبل تنها در محافل خصوصی با مراسم خاص نواخته میشد اما در ساليان اخير بخاطر جذابيت ريتميك مخصوص بهخود، بصورت گستردهاي در بين عموم رواج يافته است .مناطق سهگانهاي كه در دف و غيره بهعنوان مناطق «بم»، «متوسط» و «زير» مطرح شده، نوعي القاي ذهني است. يعني بخاطر وجود مناطق سهگانه، و تفاوت ميان كيفيت صدا، شنونده اين سهمنطقه را متفاوت احساس ميكند.همانطوري كه يكسيم با كشش معين داراي يك فركانس ثابت است، پوست سازهاي كوبهاي با كشش معين نيز صداي ثابتي دارد. (همانطور كه در سازهاي زهي نيز مضراب يا آرشه نزديك خرك تيزتر بهنظر ميرسد و هرچه از خرك دورتر شوند صداي ملايمتري به گوش ميرسد.)
برجستگيهاي هنر دف نوازي وابسته به اين اصل است كه در دست و كف چه كسي كوبيده شود و امواج كوبش آن، با محاسبة كدام اهل دقت و فن و بصيرت، به ارتعاش درآيد، تا تأثير مورد نظر از آن حاصل گردد، كه از گذر تصوف و عرفان، به روان شناسي و از آن به محاسبات فيزيكي و بحث تأثير و ميدان و دامنه ارتعاش امواج درونی و بیرونی شخص نوازنده خواهيم رسيد در بيان اين معنا احمد بن محمد بن الطوسي عارف قرن هفتم چنين گفته است: حركات وجود آدمي دو سبب دارد، يا از داخل بود و يا از خارج، اگر داخل بود آن را جذبه گويند و اگر خارج بود آن را دف گويند.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
<-CategoryName->
:: برچسبها:
<-TagName->